Picture of the author
Comma
صحیفه
سخنرانى

بسم اللّه‌ الرحمن الرحيم اسلامى و مردمى بودن انقلاب، دو ويژگى مهم آن اين انقلاب ويژگيهاى بسيار مثبت داشت و دارد. اين انقلاب از باب اينكه يك انقلابى از خود ملت بوده است و مثل انقلابهاى ديگرى [نبود] كه اكثراً يا همه، انقلاب ملت مستقيماً نبوده. بلكه گاهى حزبى در رأس بوده است و انقلاب كرده است و گاهى حكومتى بر حكومت ديگر قيام كرده است، بر ضد حكومت ديگر و او را سرنگون كرده است. انقلاب ايران نه مثل كودتاهاى دنياست و نه مثل انقلابات دنيا، يك انقلاب خاص خودش است؛ انقلابى است از خود ملت با فرياد «اللّه‌ اكبر» و با فرياد جمهورى اسلامى. اين دو خصوصيت، كه يكى خود ملت در صحنه حاضر هست و بود و يكى اينكه راه يك راه بود، يك راه اسلامى، اين دو خصوصيت و دو ويژگى اسباب آن شد كه بعد از اينكه بر اين قدرتهاى شيطانى كه در ايران هدايت مى‌شد و همۀ قدرتها هم در دنبال آن بودند، به شكست رسيدند، اين طور نبود كه ملت كنار برود و بگويد كه ما رژيمى را كنار زديم و حالا اشخاص خاصى بيايند و در صحنه اداره كنند كشور را. خود ملت در همه جا و در همۀ ارگانها حاضر بودند و تمام جهات انقلاب جوشيده از متن ملت بود. اين انجمنهاى اسلامى كه در سرتاسر كشور در همه جا تشكيل شد، اين‌طور نبود كه يك كسى طرح‌ريزى كرد كه اى ملت بياييد انجمن اسلامى تشكيل بدهيد، يكدفعه خود ملت در هر جا كه بودند، خودشان انجمن اسلامى تشكيل دادند. الآن شما آقايان كه اينجا هستيد و از استان مازندران تشريف آورديد، يك شعبه از اين گروه كثيرى كه در هر جا انجمن اسلامى تشكيل داده‌اند شما هستيد و ان شاءاللّه‌، موفق باشيد. تمام چيزهايى كه بعد از انقلاب حاصل شد براى خاطر همان كه ملت، انقلاب را از خودش مى‌دانست؛ نه يك انقلابى كه به دست شرق واقع بشود يا به دست غرب واقع بشود يا به دست حزبى از احزاب واقع بشود يا گروهى از گروهها. يك انقلابى بود كه خود ملت انجام داد و قيام كرد و خود ملت هم از خودش دانست اين انقلاب را، همان طورى كه اسلام را از خودش مى‌داند و اين اسباب اين شد كه در سرتاسر كشور خود ملت در همۀ حوايج اقدام كرد و حاضر در صحنه بود؛ بى‌تفاوت نبود، اين طور نبود كه رها كنند؛ بعد از اينكه انقلاب كردند، رها كنند و بروند سراغ كارشان، رها نكردند، در صحنه حاضر هستند و همين حضور است كه موجب اين است كه آسيب نبيند اين انقلاب. اگر انقلاب مال يك حزبى بود يا مال يك گروهى بود و مردم حاضر نبودند در صحنه، آن انقلاب دوام نداشت و هميشه بايد با سرنيزه حفظش مى‌كردند. آنهايى كه انقلاب كردند در جاهايى يا شورش كردند، بعدش حفظ انقلاب را بايد با سرنيزه بكنند. ايران حفظ انقلاب را با افراد مؤمن كرد و الان هم به دست افراد مؤمن اين انقلاب پيش مى‌رود. اين انجمنهاى اسلامى كه در سرتاسر كشور بعد از انقلاب يكدفعه جوشيد و از متن مردم بيرون آمد، و همين‌طور كميته‌ها، پاسداران و جهاد سازندگى، همۀ اينهايى كه الان در ايران مشغول به فعاليت هستند، اينها از باب اين است كه كشور را از خودشان مى‌دانند؛ مثل رژيم سابق نيست كه اين توهم ،يا اين واقعيت، در كار باشد كه خوب، ما براى كى فعاليت كنيم، براى امريكا فعاليت كنيم؟ آنها دارند همه چيز ما را مى‌برند و در همۀ ارگانهاى ما مستشار دارند و چپاولگر، ما چرا خدمت بكنيم و ديگران و اجنبى منافع را ببرند؟ از اين جهت، مردم يا بى‌تفاوت بودند و يا يك مخالفى بودندكه كارشكنى مى‌كردند براى دولتهاى غاصب. مردمى بودن مسئولان در نظام اسلامى اما حالا وضع يك وضع ديگرى است؛ شما مى‌بينيد كه حكومت از خود مردم است و اگر شما شكل و شمايل وزراى اين حكومت را تماشا كنيد و سوابق زندگى آنها را، مى‌بينيد كه حتى يك نفر از آنها شبيه به آن افرادى كه در زمان طاغوت بود نيستند، اينها چهره‌هايى هستند از خود ملت و چهره‌هايى هستند كه از توده مردم هستند. ديگر «سلطنه»ها نيست در كار و «مُلك»ها 1

در كار نيست، و امثال ذلك. يك مجله‌اى چند روز پيش از اين آوردند پيش من، ديدم هيأت وزراى زمان طاغوت و همۀ آن زمانهايى كه بودند يك هيأت وزرايى بود كه همه جزء مُلك‌ها و سلطنه‌ها و همه از آن طاغوتها بودند و يك تشكيلى كرده بودند كه جامع بود بين اشخاصى كه خائن بودند يا اگر خائن هم نبودند از طبقه بالاى كشور بودند؛ يعنى، آن طبقۀ مرفه بالانشين. همين طور مرسوم شده بود از اول تا اين زمان كه بايد حتماً آنهايى كه به وزارت مى‌رسند از تودۀ مردم نباشند؛ بايد به قول خود آنها از طبقۀ ممتاز، ممتاز به نظر آنها، يعنى ثروتمند، يعنى يال و كوپال‌دار، يعنى اطرافى‌دار و داراى پاركهاى بزرگ و زمينهاى زياد، تا اين طور نبودند لياقت نداشتند كه در يك حكومتى وارد بشوند و اگر يك وقت ـ فرض كنيد ـ از دستشان در مى‌رفت و يكى كه از آنها نباشد، وارد بشود، اين يك امر نادرى بوده است و شايد براى بازى دادن مردم بوده است، لكن امروز شما هر يك از اينهايى كه متصدى كارها هستند وقتى ملاحظه كنيد مى‌بينيد كه از همين خود مردم هستند. رئيس جمهور يك شخصى است پسر بنى‌صدر همدانى، يك ملاى همدان، 2

حالا هم كه هستش از آن يال و كوپال‌دارها نيست و از خود مردم است. نخست‌وزير 3

هم كه مى‌بينيد كه كسى است كه در آن دوره آن قدر زجر كشيده است، از خود اين مردم است و همين طور ساير اشخاصى كه در اين ارگانهاى دولتى هستند. الآن ما نمى‌توانيم بگوييم كه يك دولتى است و يك ملتى. الآن يك دولتى است كه بعضى از آنها را خود مردم روى كار آوردند براى ادارۀ كشور، از خودشان است، مردم اينها را از خودشان مى‌دانند. و لهذا، آن طورى كه در سابق بود كه هيچيك از مردم، الاّ آنهايى كه در اطراف خود آنها بودند و براى چپاولگرى و ابزار چپاول و چپاولگرى بودند، تودۀ مردم، بازار، كارخانه‌ها و كشاورزها و تودۀ جمعيت هيچ به آنها نظرى نداشتند و آنها را از خود جدا مى‌دانستند، آنها هم خودشان را از ملت جدا مى‌دانستند، آنها هم وقتى كه ـ فرض بفرماييد ـ بين مردم گاهى پيدا مى‌شدند با آن دم و دستگاههاى زياد و افرادى كه نگهبان آنها باشد و نگهدار آنها باشد و كالسكه‌هاى كذايى و اتومبيل كذايى و امثال اينها، آنها به مردم نظر استضعاف مى‌كردند و اينها را كوچك مى‌شمردند و مردم هم آنها را ظالم مى‌دانستند و چپاولگر، امروز نه دستگاههاى دولتى ما مردم را استضعاف مى‌كنند و كوچك مى‌شمارند ـ مى‌گويند كابينۀ ما خود اين مردم هستند و واقع هم همين است، مردم خودشان حاضرند در صحنه ـ و نه مردم اينها را يك جنس ممتاز و يك افراد والامقام مى‌دانند، از خودشان مى‌بينند و از خودشان مى‌دانند. با مردم هم مى‌روند و صحبت مى‌كنند و ميان مردم هستند. اين از ويژگيهاى اين است كه انقلاب، انقلاب مردمى است، نه انقلاب حزبى، نه انقلاب حكومتى، نه كودتاى يك حكومتى، يا يك كسى بر ضد ديگرى. خود مردم جمع شدند آن حكومت را كنار گذاشتند، يك حكومتى را سرجايش گذاشتند و خود مردم كميته درست كردند. آن روزى كه انقلاب به ثمر رسيد و پيروز شد و محتاج بود كشور به حفظ انتظامات، خود مردم متكفل اين شدند. يك دسته‌اى به عنوان «پاسدار» مشغول فعاليت شدند و حفظ كردند كوچه و خيابان و بازار را و منزلهاى مردم را، نه كسى به آنها گفته بود كه بياييد اين كار را بكنيد. اينها چون از خودشان مى‌دانستند كشور را، خودشان وارد صحنه شدند. شمايى هم كه در سرتاسر كشور خودتان و رفقايتان انجمنهاى اسلامى تشكيل داديد، اين طور نبود كه يك كسانى آن بالا بنشينند و بگويند كه انجمن اسلامى درست كنيد. خودتان احتياج ديديد كه بايد يك كشورى كه اسلامى است، همه چيزش اسلامى باشد، اين احتياجى كه شما ديديد اسباب اين شد كه همان طورى كه پاسدارها مملكت را محتاج مى‌دانستند به اينكه بايد حفظ بشود، مشغول شدند، شما هم گفتيد كه بايد چهرۀ اسلام حفظ بشود و در همه جا اين معنا را قيام بر آن كرديد. وظيفه مهم انجمنهاى اسلامى در انتخاب افراد لكن بايد اين مطلب را انجمنهاى اسلامى سرتاسر كشور بدانند كه با اين انجمنهاى اسلامى، اشخاصى هستند كه دشمن‌اند و با صورت دوست در بين شما وارد مى‌شوند و مى‌خواهند كه انجمنهاى اسلامى شما را به فساد بكشند. بايد هر يك از شما توجه به اين معنا داشته باشيد كه اينهايى كه در انجمن اسلامى مى‌خواهند وارد بشوند و فعاليت بكنند، زندگى قبل از انقلابشان چه بوده، يك ساواكى نباشد كه حالا آمده باشد يك تسبيحى دستش گرفته باشد و يك ريشى گذاشته باشد و شما را بخواهد بازى بدهد، ببينيد قبلاً اين چكاره بوده، خانواده‌اش چه خانواده‌اى است، خودش چه بوده است، تحصيلاتش كجا بوده؛ و چه بوده است فكرش، چه جور فكرى بوده است. اينها را بايد از قبل از انقلابشان ما شناسايى بكنيم. زمان انقلاب همه انقلابى هستند. الآن از اشخاصى كه ـ فرض كنيد ـ در ساواك بودند الان هم اينها مى‌گويند كه ما آن وقت هم مخالف بوديم با رژيم! حالا همه اظهار مخالفت با رژيم سابق مى‌كنند، لكن عده‌ايشان هستند كه نوكر همانها هستند و چشمشان را دوخته‌اند به اينكه دوباره آن آمال و آرزوهايى كه داشتند، دوباره برگردد به حال خودش و اين خيال خام را در سر خودشان مى‌پزند و وارد مى‌شوند در اين ارگانهايى كه جوانهاى عزيز ما، متعهد ما، دارند خدمت مى‌كنند و تشكيل دادند. اينها ممكن است كه در اينها وارد بشوند و بدون اينكه شماها توجه بكنيد، يك وقت توجه بكنيد به اينكه به فساد كشيده شده اين انجمن. انجمن اسلامى بايد از افرادى باشد كه خانواده‌اش مسلم؛ خودش مسلم، زمان قبل از انقلابش آدم متعهد مسلم، بعد از انقلابش اين طور، يك همچو افرادى بايد باشند، نه اينكه هر كس آمد خواست وارد بشود و يك قدرى هم ـ فرض كنيد ـ كه اظهار انقلابى بودن كرد و اظهار اسلام كرد، شما بازى بخوريد. بايد با دقت افراد را بررسى كنيد كه مبادا ـ خداى نخواسته ـ در بين شما اشخاصى باشند كه انجمن اسلامى را به تباهى بكشند و دنبال او صورت اسلام را در دنيا مشوّه كنند. اين يك تكليف شرعى ـ الهى است براى همۀ اين ارگانهايى كه يا به عنوان «انجمن اسلامى» يا به عنوان «كميته» يا به عنوان «جهاد سازندگى». همۀ اينها خدمتگزار هستند و به عنوان خدمتگزارى در اين كشور دارند خدمت مى‌كنند، براى اينكه كشور را از خودشان مى‌دانند، لكن توجه به اين معنا لازم است كه افراد انتخاب بشوند، خصوصاً، در انجمنهاى اسلامى كه اسم اسلام و انجمن اسلامى روى آن گذاشته شده است. بايد درست، با كمال دقت، ملاحظه بشود و اگر فردى يا افرادى را ديدند كه سوابق اين، آن سوابقى كه بايد باشد نيست، آنها را وارد نكنند در اين انجمنها، نه اينكه آنها را از جامعه طرد بكنند؛ كارهاى ديگرى جامعه دارد، بروند كارهاى ديگر را انجام بدهند. لكن انجمن اسلامى كه مى‌خواهد بلندگوى اسلام باشد و مى‌خواهد در هر جا اسلام را پياده كند به افرادى كه سابقاً، سوابقشان اسلامى نبوده، اطمينان نمى‌توانيد شما بكنيد. متعهد بودن انجمنهاى اسلامى در انجام وظيفه بنابراين، يكى از وظايف شما انتخاب افراد است؛ افراد مؤمن قبل از انقلاب و در زمان انقلاب، خانواده چه خانواده‌اى بوده و امثال ذلك. يكى هم قضيۀ عهده‌دارى شماست يك همچو محلى را، كه در هر جا مى‌گوييد ما انجمن اسلامى داريم، اين يك مسئله‌اى است كه يك عهده‌دارى بر انسان تحميل مى‌شود. انسان وقتى كه ادعا كرد كه من مسلمانم، اين عهده‌دار كأنّه پيمانى است بين او و خداى تبارك و تعالى كه به اسلام عمل كند و به اسلام معتقد باشد. شمايى كه الآن مى‌گوييد ما «انجمن اسلامى» هستيم، انجمن اسلامى معلمين، انجمن اسلامى ارتش، انجمن اسلامى فلان اداره، فلان كارخانه، بايد خودتان توجه به اين معنا بكنيد كه مبادا ـ خداى نخواسته ـ از افراد جوانى كه تجربه‌شان كم است از اينها يك وقت يك حركاتى صادر بشود، يك چيزهايى واقع بشود كه برخلاف مقاصد اسلام باشد. انجمن اسلامى در همه جا خوب است، لكن نه به اين معنا كه در هر جا كه رفتند، بخواهند قدرت به دست بگيرند؛ به اين معنا كه هر جا رفتند بخواهند ارشاد بكنند مردم را. يك مدرسه باشد، در يك جايى كه ـ فرض بفرماييد ـ پيشتر نبوده است. اين شمايى كه انجمن اسلامى معلمين هستيد بايد معلمين را ارشاد بكنيد به اينكه راه و روش بايد چه باشد. آنهايى كه انجمن اسلامى در ارتش هستند، آنها هم تبليغ بايد بكنند، ارشاد بايد بكنند، اما دخالت نظامى نبايد بكنند. و من به همۀ شماها و به همۀ ملت ايران اطمينان مى‌دهم كه مادامى كه شما توجهتان به اسلام است و مادامى كه خودتان در صحنه حاضر هستيد، [پيروز مى‌باشيد] همان طورى كه الآن هستيد و الآن جنگ وقتى كه در ايران بپاشد و تحميل شد بر ايران مى‌بينيم كه سرتاسر كشور مردم حاضر هستند درصحنۀ جنگ، آن كه پشت جبهه هست خدمت مى‌كند به جنگجويان و آنهايى كه در آنجا هستند با كمال جديت و اخلاص و با روحيۀ بزرگ مشغول فعاليت هستند و بحمداللّه‌ در اين روزهاى اخير هم، پيروزيهاى چشمگيرى به دست آوردند. بايد شماها كه در پشت جبهه هستيد توجه كنيد كه تقويت كنيد روحيۀ ارتش را، روحيۀ پاسداران را، و روحيۀ همه رزمندگانى كه در آنجا هستند، چه از جهاد سازندگى و چه از توده‌هاى مردم و عشاير. بايد همان طورى كه تا حالا پشتيبانى اظهار كرديد، از اين به بعد هم حاضر باشيد و پشتيبانى خودتان را از اين قواى مسلح اعلام كنيد و عمل كنيد و همين طور راجع به جنگزده‌ها، همان طورى كه تاكنون مشغول بوديد به اينكه همراهى كنيد، از اين به بعد هم همراهى كنيد و نگذاريد به اين جنگزده‌هايى كه از خانمانشان آواره شدند، بد بگذرد. من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى همۀ ما را و همۀ شما را و همۀ ملت را موفق كند كه به اسلام وفادار باشيم و عمل كنيم. والسلام عليكم و رحمة‌اللّه‌ و بركاته

  1. - هر دو از پسوندهاى القاب در دورۀ قاجاريه بوده است مانند: مشيرالسلطنه، بهاءالملك.
  2. - آقاى سيد نصراللّه‌ بنى‌صدر، از علماى معروف همدان.
  3. - آقاى محمد على رجايى.

عنوان :

مقایسه دولتمردان نظام جمهورى اسلامى با رژیم طاغوت

مرجع :

صحیفه امام (۱۴) صفحه ۳۳۸

مکان :

تهران، حسینیه جماران

تاریخ :

۱۳۶۰-۰۲-۰۷

حضار :

اعضاى انجمنهاى اسلامى معلمان استان مازندران، کارکنان خدمات هلیکوپتر و هواپیما، مدیران کل پست و تلگراف و تلفن تهران، کارکنان آموزش و پرورش، اهالى لاریجان.