Picture of the author
Comma
صحیفه
سخنرانى

بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم حضور يكپارچه ملت در صحنه آقايان محترم، از پايگاه وحدت دزفول و بسيج اصفهان، و ساير آقايان ديگر كه تشريف دارند من از همه تشكر مى‏كنم. واين تشكر براى همۀ رزمندگان جبهه‏هاست و همۀ رزمندگان پشت جبهه‏هاست. امروز بحمداللّه‏ ملت ايران ملتى است مؤمن و رزمنده و داراى عقيده و جهاد براى عقيده است. ومادامى كه اين روح بزرگ در كالبد ملت ماست، از توطئه‏ها و كجرويها و ساير چيزهايى كه براى ملت ما بوده است و در پيش است هراسى نيست. آن ملت بايد از مشكلات هراس داشته باشد كه ايمان نداشته باشد. آن كه ايمان و عقيده دارد و بپاخاسته است كه جهاد كند در راه اين ايمان و عقيده و اعتقاد به اين دارد كه فداكارى در راه خداى تبارك و تعالى پيروزى است و رسيدن به مقام شهادت پيروزى ديگر است، يك همچو ملتى شكست ندارد. آن‏هايى كه توطئه‏گر هستند و با توطئۀ خودشان مى‏خواهند بين ملت نفاق ايجاد كنند، و گمان كردند كه مى‏توانند بين ملت يكپارچۀ اسلامى ايران نفاق ايجاد كنند و گروهها را در مقابل هم قرار بدهند، آنها در اشتباه‏اند. آنها ملت ايران را نشناختند. آنها نمى‏دانند كه ملت ايران يكپارچه مجاهد است و يكپارچه رزمنده است و يكپارچه مؤمن است و دست تبهكاران را به واسطۀ ايمان خودشان از كشورشان قطع مى‏كنند؛ توطئه‏ها را يكى پس از ديگرى خنثى مى‏كند. ملت امروز يكپارچه در صحنه است و مراقب؛ مراقب توطئه‏ها؛ مراقب تبهكاريها. و به مجرد اينكه احساس كند گروهى، يا اشخاصى، بر خلاف آن مسيرى كه ملت دارد، كه آن مسير انسانيت و مسير حق است و مسير جهاد براى ايمان وعقيده است، به مجرد احساس مخالفت اشخاص يا گروهها با اين راه، خود ملت، بدون اينكه احتياج به اين داشته باشد كه كسانى ملت را دعوت بكند يا تجهيز بكند، خود ملت مجهز است. و تمام ملت، چه نيروهاى مسلح، ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و پاسداران و نيروهاى ملى و چه ساير قشرها، كه آنها هم قواى مسلح به ايمان هستند، اينها همه در صحنه حاضرند، وناظر اعمال اشخاص و ناظر اعمال گروهها و جبهه‏ها هستند؛ و خودشان جوابگوى همۀ چيزهايى كه بر ضد اين انقلاب مى‏خواهد شكل بگيرد هستند و بحمداللّه‏ احتياج به اينكه كسى آنها را بسيج كند ندارند. يك همچو ملتى است كه پيروزى نهايى را به دست مى‏آورد؛ و هرچه شهيد دراين راه پيروزى مى‏دهد مصمم‏تر مى‏شود و خستگى ناپذير است. نصيحت به جوانان فريب‏خوردۀ گروهكها اين گروههايى كه مع‏الأسف عده‏اى از جوانان ما و بچه‏هاى عزيزى را كه اينها بايد براى ميهن خودشان واسلام خودشان عمل كنند بازى مى‏دهند و بر ضد اين انقلاب اسلامى، كه دست قدرتها را از اين كشور قطع كرده است، بسيج مى‏كنند و در خيابانها مى‏آورند و در مقابل ملت مى‏خواهند بايستند در اشتباه‏اند. و من بايد به اين جوانهاى گول خورده، كه از چند نفر گرگ اينها گول خورده‏اند، نصيحت كنم و به پدر و مادر اين عزيزان نصيحت كنم كه شما فرزندان خودتان را و جوانهاى خودتان را از دست اين گرگهايى كه به صورت آدميزاد درآمده‏اند و شما را منحرف مى‏خواهند بكنند، [بگيريد] توجه داشته باشيد اين امرى كه در دو روز پيش از اين اتفاق افتاد 1

اين را مطالعه كنيد ببينيد چه بود؛ براى چه بود، و براى كه بود. آيا شما در مقابل امريكا ايستاديد و مى‏خواهيد جهاد كنيد؟! در مقابل شوروى ايستاديد و مى‏خواهيد جهاد كنيد؟! مى‏خواهيد كشور خودتان را از دست امريكا بگيريد! مى‏خواهيد كشور خودتان را از دست شوروى بگيريد؟! شما كه بازى خورديد و سران خيانتكار منافقين، شما را بازى داده‏اند و خودشان در پناهگاهها نشستند و شما را به خيابان آوردند و آن غائله اسفناك را به دست شما به بار آوردند، آيا شما در مقابل كى مى‏خواستيد بايستيد؟ اعلام قيام مسلحانه در مقابل كيست؟ اعلام قيام مسلحانه در مقابل ملتى است كه قريب بيست سال، و اخيراً دو سه سال، خون خودش را داده است و دست امريكا و بلوك او را و شوروى و بلوك او را از اين كشور كوتاه كرده است. شما در مقابل اين ملت مى‏خواستيد قيام بكنيد! شما را وادار كردند به آن كارهايى كه روى تاريخ را سياه كرد؛ فكر اين را كرديد كه شما داريد چه مى‏كنيد و متحرك به تحريك چه اشخاصى هستيد؟ آنهايى كه شما را به قيام و استقامت دعوت كردند و جا را خالى گذاشتند و رفتند! قيام و استقامت در مقابل كى؟ در مقابل اسلام؟در مقابل جمهورى اسلامى؟در مقابل قرآن كريم؟ با اسم قرآن، مجاهده در مقابل اسلام و قرآن؟! با اسم اسلام، قيام بر ضد اسلام؟! با اسم آزادى، قيام بر ضد آزادى؟! بيدار بشويد! جوانهاى خودتان را نصيحت كنيد. شما تمام قواى خودتان را هم كه روى هم بگذاريد، در مقابل اين سيل خروشانى كه ملت مسلمان و ارزندۀ ايران به راه مى‏اندازد، قطره‏اى بيش نيستيد؛ چرا خودتان را به تباهى مى‏كشيد و با اسم استقلال ايران مى‏خواهيد ايران را به چنگال گرگهاى قدرتمند مبتلا كنيد؟ يك قدرى تفكر كنيد. ملت ما يك قدرى در حال اين افراد تفكر كند. پدر و مادرهاى اين جوانهاى گول خورده، اين دخترهاى گول خورده، اين پسرهاى گول خورده، تفكر كنند و آنها را هدايت كنند. ما خيرِ شما را مى‏خواهيم. جمهورى اسلامى خير دنيا و آخرت شما را مى‏خواهد. جمهورى اسلامى استقلال واقعى شما را مى‏خواهد. جمهورى اسلامى آزادى شما را از دست اين گرگهاى شرق و غرب مى‏خواهد. اين گروهكهاى بدبخت، اين گروهكهاى جنايتكار، جوانهاى ما را بازى مى‏دهند؛ خودشان در پناهگاهها مى‏نشينند، و جوانهاى اين ملت را بسيج مى‏كنند بر خلاف اسلام و بر خلاف ملت مسلمان و در خدمت ابرقدرتها و خصوصاً امريكا. آشكار شدن دست طرفداران امريكا اين نقشه‏اى كه مدتهاست در كار است، و نقّاشان بى‏خبر از خدا دنبال شكل دادن آن بودند، و من مطالعه مى‏كردم در حال آنها و در وضع آنها، بالاخره با ناشيگرى خودشان را لو دادند و باطنشان را ظاهر كردند و ملت فهميد كه اينها چه‏كاره‏اند؛ با يك صورت اسلامى و حق به جانب در اين مملكت آمدند، و نقشۀ شوم قدرتهاى بزرگ را؛ يعنى امريكا را، مى‏خواستند در اين كشور پياده كنند. اينها ملت را نشناخته بودند. اينها ملت اسلامى را نمى‏شناختند. اينها با همه هوششان و با همه علمشان اين علم را نداشتند كه ملت اسلام يعنى چه و قدرت اسلام يعنى چه. اينها خواستند راه را براى امريكا باز كنند و امريكاييان همه دور پرچمشان جمع شدند. نصيحت من را گوش نكردند و مصلحتى كه من براى آنها مى‏انديشيدم و براى كشور خودمان، از آن غفلت كردند و آنچه كه من مى‏خواستم نشود، شد. من نمى‏خواستم كه مثل زمان رضا خان [بشود] كه وقتى او را بيرونش كردند، آن رفيقِ صديقِ آنها اول كلمه‏اى كه در مجلس گفت، [اين بود كه] گفت الخَيْرُ فِى مَا وَقَع 2

! من نمى‏خواستم كه در كشور بپاخاستۀ اسلامى ما يك همچو اشخاصى باشند و بيايند و گوش به حرفها ندهند و مصلحتهايى كه ما براى آن‏ها، پيش پاى آنها مى‏گذاشتيم گوش ندهند، و كار را به جايى بكشند كه آنهايى كه ديروز براى آنها پشتوانه بودند امروز دشمن آنها باشند! اينها نشناختند اسلام را، و نشناختند اين ملت اسلام را. اينها خيال مى‏كردند كه همان‏طورى كه در غرب يا در شرق گروه سياسى، بازيهاى سياسى مى‏كنند و مردم را با بازيهاى سياسى گول مى‏زنند و بسيج مى‏كنند، مى‏توانند در ايران هم با آن بازيهاى سياسى، مردم را متفرق كنند و جدا كنند و در مقابل اسلام و جمهورى اسلامى بسيج كنند، و مردم را وادار كنند كه اين مجلس را خودشان منحل كنند و اين دولت را خودشان بر كنار كنند و اين قوه قضائيه را خودشان منحل كنند و جمهورى اسلامى را خودشان به دست خودشان به باد فنا بدهند، و راه را باز كنند از براى قدرتهايى كه طعمه‏هاى خودشان را از دست داده‏اند، تا اين مملكت باز طعمۀ امريكا و دنبال او شوروى شود. اينها نشناخته بودند اسلام را؛ خيال مى‏كردند اسلام هم مثل مسلكهاى ديگر فقط يك مسلك سياسى است كه بشود اينها با آن بازيهاى شيطانى سياسى، اين مردم را از راه خودشان، كه بيست سال است در راه آن خون داده‏اند، بيست سال است جوانان خودشان را فدا كرده‏اند، اينها را از آن راه حق به سوى راه باطل و از نور به ظلمات بكشند و راه را براى دوستان خودشان باز كنند. من بسيار متأسفم از اينكه كوشش كردم كه در اين دورۀ اول جمهورى اسلامى اين‏طور مسائل پيش نيايد، و اين‏طور عزل و نصبها نشود؛ 3

لكن با كمال كوششى كه كردم اينها نتوانستند بفهمند. من با زبانهاى مختلف آنها را دعوت كردم به اينكه رها كنند اين راهى را كه در پيش دارند و با ملت ايران اين‏طور نكنند. من مى‏خواستم كه تمام اين كسانى كه در كار دولتمردى هستند تا آخر انقلاب و پيروزى انقلاب، همه در محل خودشان باقى باشند و اين جمهورى اسلامى را همه باهم به آخر برسانند و به پيروزى مطلق؛ لكن دستهايى در كار بود و گرگهايى بود در بين اينها كه نگذاشتند آن مطلبى را كه مى‏خواستيم نشود، نشود. وقتى احساس شد كه اينها [با] نقشۀ شيطانىِ اتحاد با منافقينى كه ديروز، پريروز ريختند در خيابانها و جوانهاى ما را سر بريدند، اموال مردم را آتش زدند و خيابانها را به فساد كشاندند، با اينها دست در دست هم داده بودند و با گروههاى منحرف ديگر دست به دست هم داده بودند براى اينكه اين كشور را به تباهى بكشند، وقتى كه احساس همچو خطرى شد [...] من قبلاً هم گفته بودم كه اگر من احساس خطر بكنم، آن چيزى را كه به شما داده‏ام پس مى‏گيرم. همين است، كسانى كه ادعاى اسلام مى‏كنند، همين است رفتار آنهايى كه ادعاى [حفظ ]منافع مردم را مى‏كنند؛ مى‏گويند ما طرفدار خلق هستيم. من نمى‏دانم اين «خلقى» كه اينها طرفدار آنها هستند در كجاى دنيا زندگى مى‏كنند؟ اين «خلق» در ايران است يا در امريكاست يا در شوروى؟ اينها طرفدار خلق هستند، طرفدار خلق ايران، اما در مقابل اين خلق ميليونى ايران مى‏ايستند و به جنگ مسلحانه بر مى‏خيزند؟ مع الأسف چون مى‏بينم در بين اينها بسياريشان گول خورده‏اند، جوانان پاكدلى بودند كه اين گرگها آنها را منحرف كردند، و من اميد اين را دارم كه اين جوانها برگردند، اينها به دامن ملت برگردند، به دامن اسلام برگردند، از اين جهت، من موعظه مى‏كنم آنها را، موعظه مى‏كنم پدر و مادر اينهايى را كه گول خورده‏اند، كه جوانان خودشان را نگذارند براى ايده‏هاى چند نفر خائن كه مى‏خواهند در اين كشور حكومت كنند، و پشتيبان آنها هم امريكاست يا شوروى، نگذاريد جوانان شما تباه شوند. اينها نشناخته بودند ملت ايران را؛ و نشناخته بودند قواى مسلح ملت ما را. اينها مقايسه مى‏كردند اين زمان را با زمان شاه مخلوع. اينها گمان مى‏كردند كه ارتش امروز ما هم ارتش زمان شاهنشاهى است. اينها گمان مى‏كردند كه ملت ما هم ملتى است كه ديگر مى‏شود گولشان زد با تمام قوا براى گول زدن ملت قيام كردند. و مع‏الأسف گروههاى مختلفى كه بعضيشان هم متدين هستند و نمازخوان هستند، آنها هم در اين ميدان وارد بودند و هستند. توصيه به نهضت آزادى در جدايى از توطئه‏گران كراراً من گفتم كه بيا برو 4

از اين گروهكهاى فاسد، از اين منافقين، تبرّى كن؛ حيثيت خودت را از دست نده. بيا برو در ملأ عام و اينها را از خود بران. اينها تو را به تباهى مى‏كشند. اين گرگهايى كه اطراف تو جمع شده‏اند الاّ بعض معدود آنها، همۀ آنها گرگهايى هستند كه مى‏خواهند ترا به تباهى بكشند، اينها را از خود بران. و براى اينكه نتوانست بفهمد اسلام يعنى چه و كشور اسلامى يعنى چه و ملت اسلام يعنى چه و ارتش اسلام يعنى چه و ساير قواى مسلح اسلام يعنى چه، اين خودش را به تباهى كشاند. من امروز هم علاقه به اين دارم كه اين گروههايى كه مسلمان هستند، اين جمعيتى كه نمازخوان هستند، اين جمعيتى كه با خدا باز قطع مراوده نكرده‏اند، 5

اين آقايانى كه باز رابطه‏شان را با اسلام قطع نكرده‏اند، اينها به‏هوش بيايند و حساب خودشان را از آنهايى كه قيام به ضد اسلام كردند جدا كنند، در ملأ عام و در راديو و تلويزيون بروند و اين گروههايى كه چند روز پيش آن‏قدر جنايت كردند محكوم كنند. [از] آن اشخاصى كه با پشتيبانى اين گروهها و با اساسى كه مى‏خواست درست كند و مى‏خواستند درست كنند كه ملت ايران را تكه تكه كنند، و شهرهاى ايران را يكى بعد از ديگرى به تباهى بكشند، اينها بروند و از آنها تبّرى كنند و حساب خودشان را از توطئه‏گران فاسد و از كسانى كه به اسلام هيچ عقيده ندارند، و آن غائلۀ پريروز را ايجاد كردند، بروند اينها از آنها تبرى كنند؛ از آنهايى كه اسلام را براى امروز صحيح نمى‏دانند و احكام اسلام را مال هزار و چهار صدسال پيش مى‏دانند! اينها از آنها تبرى كنند. من صلاح شما را مى‏دانم. نگذاريد خداى نخواسته آن چيزى كه به سر ديگران آمد به سر شما بيايد. من علاقه‏دارم به اينكه همه شما دور پرچم اسلام باهم بايستيد، در مقابل امريكا، در مقابل شوروى؛ نه در مقابل خودتان. جبهه‏گيرى نكنيد در مقابل هم. باهم دست به هم بدهيد تا اين كشور را نجات بدهيد. اين اختلافاتى كه شما مى‏خواهيد درست كنيد، و در سخنرانيهايتان درست مى‏شود و در نوشته‏هايتان ايجاد مى‏شود. اينها به صلاح اسلام، به صلاح كشور، به صلاح ملت، نيست. شما مى‏خواهيد به كجا بكشانيد اين كشور را؟ كوشش شما متدينين اين است كه اين كشور كجا برود؟ در آغوش امريكا برود؟ در آغوش شوروى برود؟ شما نمى‏دانيد كه اگر به فرض محال، ايجاد اختلاف بتوانيد بين گروههاى اسلامى بكنيد، اين به جز اينكه امريكا بيايد و اين كشور را به دست بگيرد يا شوروى اين كار را بكند نتيجه ديگرى دارد؟ شما غفلت از اين داريد؟ شما دانشمندان هستيدو از اين معنا غافليد؟! شما همۀ اين ملت را به امريكا مى‏خواهيد بفروشيد؟ من باز، با كمال علاقه‏اى كه به اين دارم كه همه باهم متحد باشيد، نصيحت مى‏كنم به شما كه شما از اين تجربه نصيحت و عبرت بگيريد؛ توجه بكنيد اين مجلس يك مجلسى است كه در مقابل اين امور انحرافى ايستاده است. اين مجلس در دست هيچ حزبى نيست؛ در دست هيچ گروهى نيست؛ اكثريت اين مجلس اشخاص مستقلى هستند كه خودشان فكر مى‏كنند و خودشان عمل مى‏كنند؛ آنها انحرافات را [مى‏بينند]، و رضاى خدا را در نظر مى‏گيرند و با رضاى خدا مى‏خواهند راه را به آخر برسانند. و شما كه انحلال يك همچو مجلسى را مى‏خواهيد مى‏دانيد چه مى‏كنيد؟ غافل هستيد شما، آدمهاى تحصيل‏كردۀ متدين، شما را غافل كردند شياطين؟ يا خداى نخواسته با توجه يك همچو كارهايى انجام مى‏دهيد؟ شما متنبه بشويد! اين حوادثى كه در دنيا واقع مى‏شود اين حوادث براى تنبه ما لازم است واقع بشود و كافى است متنبه بشويد و بر خلاف اين سيل خروشان اسلام و ملت اسلامى شنا نكنيد. من خير شما را مى‏خواهم. من خير همه‏شان را مى‏خواستم. من خير اين گروهكها را هم مى‏خواهم؛ اين گروهكها دست بردارند و در مقابل اسلام و كشور اسلامى قيام نكنند؛ آنهايى كه قيام نكردند توبه كنند برگردند به دامن اسلام. و اين جوانهايى كه به دام اينها افتادند تنبه پيدا كنند و برگردند به دامن اسلام. بيخود جان خودشان را فداى شيطان نكنند. جان برادرانشان را فداى هواهاى شيطانى نكنند. سران اينها شياطينى هستند كه آن شياطين مى‏خواهند جوانهاى ما را دخترهاى بيچارۀ مارا، پسرهاى بيچارۀ مارا، مى‏خواهند در مقابل ملت نگه دارند و قيام كنند در مقابل ملت، و همه را به باد فنا بدهند. اينها يك گروههاى كوچكى هستند كه چنانچه اين مصلحت، كه عبارت از اين است كه جوانهاى گولخوردۀ ما برگردند به آغوش اسلام و ملت، اگر نبود اين، خوب، تكليف آنها زود معلوم مى‏شد. ملت هم فرياد مى‏زنند و از من مى‏خواهند كه تكليف آنها را معين كنم. لكن من مصلحت همۀ مسلمين را و غير مسلمين را هم مى‏خواهم، كه اينها همه رها كنند اين شرارتها را؛ و جوانها و دخترها و پسرهاى عزيز ما گول اينها را نخورند. از دام اينها فرار كنند؛ و به آغوش اسلام برگردند، كه اينها براى ملت نمى‏خواهند كار بكنند؛ دليل اين است كه اينها در هر جا دارند قيام به ضد ملت مى‏كنند. اين هياهوى چند روز پيش از اين، دو روز پيش از اين، و آن شرارتها، براى جلوگيرى از امريكا بود؟! اين مردمى كه شهيد شدند امريكايى بودند؟! اين خرمنهايى كه شما آتش مى‏زنيد خرمنهاى امريكاست؟! اين كارخانه‏هايى كه شما به تعطيلى مى‏كشيد كارخانه‏هاى امريكايى است؟! اين كشاورزان را كه دعوت به كمكارى و بيكارى، [مى‏كنيد] يا اينكه اگر حاصل عمرشان را جمع كردند شما با يك كبريت آتش مى‏زنيد، اينها مردم امريكا هستند؟! شما طرفدار خلق هستيد؟! طرفدار خلق ايران هستيد؟! طرفدار ملت خودتان هستيد؟! شما آقايان كه از اينها تأييد مى‏كنيد طرفدارى از اسلام مى‏كنيد؟! طرفدارى از كشور اسلامى مى‏كنيد؟! كارهاى اينها را اسلامى مى‏دانيد؟! شما كارهاى حكومت اسلامى ما را اسلامى نمى‏دانيد، و كارهاى اين گروهكها را كه در ميدانها و در خيابانها با سلاح به جنگ مردم برخاسته‏اند اسلامى ميدانيد؟! نبايد يك دفعه هم تفكر كنيد؟! تفكّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبعِينَ سَنَة 6

اگر شما هفتاد سال هم عبادت كرديد، بنشينيد يك ساعت هم تفكر كنيد؛ فكر كنيد كه داريد چه مى‏كنيد، فكر كنيد كه براى خودتان داريد چه غائله‏اى بپا مى‏كنيد. آن صحبتهايى كه شما فرستاديد و در مجلس كردند اين براى خدا بود؟! اين تهمتها براى خدا بود؟! اين كارهايى كه شما مى‏كنيد، مع الأسف شمايى كه طبقۀ مسلم و اسلامى هستيد، اين كارها براى كشور شماست؟ براى اسلام است؟ دين شما را وادار كرده است كه بر خلاف يك دولتى كه اين‏همه گرفتارى دارد عمل بكنيد و چوب لاى چرخ يك دولتى كه دارد براى اين ملت شب و روز زحمت مى‏كشد بگذاريد؟! اين براى اسلام است؟ يا براى ملت اسلامى است؟! به نفع كشور است؟! چمران در اين دنيا شرف را بيمه كرد بايد من متأسف باشم از اين مسائل كه گرفتارش هستيم. من نمى‏خواهم كه شماها هم به سر نوشت ديگران مبتلا بشويد. من نمى‏خواستم كه آنها هم اين سرنوشت را داشته باشند. من در حالات همه‏تان مطالعه كردم و مى‏كنم و نمى‏خواهم كه منتهى بشود آن رأيى كه من دارم به اينكه شما ـ خداى نخواسته ـ ديگر در فكر اسلام نيستيد، و همه فكر خود هستيد. مگر من و شما چند سال ديگر هستيم؟ مگر شماها چه‏قدر مى‏خواهيد عمر بكنيد؟ مگر شما هر مقامى هم پيدا بكنيد از مقام رضا خان و محمدرضاخان بيشتر مى‏شود؟ عبرت بگيريد! عبرت بگيريد از اين حوادث تاريخ. تاريخ معلم انسان است. تعليم بگيريد از اين حوادثى كه در دنيا واقع مى‏شود. شماها چند سال ديگر نيستيد در اين عالم، چمران 7

هم نيست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا كرد و در اين دنيا شرف را بيمه كرد و در آن دنيا هم رحمت خدا را بيمه كرد؛ ما و شما هم خواهيم رفت. مثل چمران بميريد. مثل اين سربازهايى كه در مرزها كشته مى‏شوند بميريد. اين وصيتنامه‏هايى كه اين عزيزان مى‏نويسند مطالعه كنيد. پنجاه سال عبادت كرديد، و خدا قبول كند، يك روز هم يكى از اين وصيتنامه‏ها را بگيريد و مطالعه كنيد و تفكر كنيد. اين جوانهاى ما كه عليل شدند الآن هم وقتى مى‏آيند از من مى‏خواهند كه دعا كنم كه اينها شهيد بشوند؛ پايش را از دست داده، عصا زير بغلش هست، لكن گريه مى‏كند و مى‏خواهد كه دعا كنيم كه شهيد بشود. از اينها يك قدرى تعلم پيدا كنيد. چرا من به شما عرض كردم كه يك مطلبى كه بر خلاف ضرورت اسلام است و بر خلاف نص قرآن است، و از يك گروهى صادر شده است با اسم و رسم، 8

من دعوت كردم كه از اينها حسابتان را جدا كنيد، نكرديد؟ آن آقا، 9

من كراراً به او گفتم كه حسابت را از اين منافقين جدا كن و اعلام كن به اينكه شماها از اسلام نيستيد و شماها به من ارتباط نداريد، نپذيرفت، و ديد آنچه ديد. و من اميدوارم كه توبه كند تا خداى تبارك و تعالى او را بيامرزد و در آن عالم روسياه نباشد. شما الآن وقت داريد. وقت توبه باقى است وقت جدايى از گروههايى كه به ضد اسلام قيام كرده‏اند باقى است. يك قدم روى هواى نفس بگذاريد، يك قدم روى خواستهاى شيطانى خود بگذاريد، و اعلام كنيد به اينكه اين كسانى كه اعلاميۀ «جبهۀ ملى» را داده‏اند و بر ضد اسلام اعلاميه دادند، و ارتداد براى آنها ـ هر كدام ثابت بشود كه به اطلاع آنها بوده است اين مطلب ـ مرتد شدند، شما از آنها تبرّى كنيد. شما از اينهايى كه ديروز پريروز ريختند در خيابانها و آن‏همه جنايت كردند و اعلام كردند كه ما بر خلاف جمهورى اسلامى مسلحانه جنگ مى‏كنيم، شما از اينها تبرّى كنيد. من صلاح شما را مى‏خواهم. من علاقه‏دارم به بسيارى از شما و شما توجه نداريد. من بايد بگويم كه شماها با اينكه در سياست بزرگ شديد، شمّ سياسى نداريد. چنانچه آقاى بنى‏صدر هم شمّ سياسى نداشت. توصيه و نصيحت به بنى‏صدر من الآن هم نصيحت مى‏كنم آقاى بنى‏صدر را به اينكه نبادا در دام اين گرگهايى كه در خارج كشور نشستند و كمين كردند بيفتيد، و اين آبرويى كه از دست داديد بدتر بشود. من علاقه دارم كه تو بيشتر از اين خودت را تباه نكنى. من علاقه‏دارم كه همۀ اشخاصى كه در اين مملكت زندگى مى‏كنند يك زندگى انسانى ـ الهى باشد. نبادا يك وقت در دام اشخاصى بيفتى كه اين ملت آنها را سر تا پا شناخته است؛ و آنها از تو پشتيبانى كنند و تو هم در دام آنها بيفتى؛ كه هم دنيا به باد رفته است تا آخر، و هم آخرت. اگر نصيحتهاى من را گوش كرده بودى، اين مسائل پيش نمى‏آمد. لكن نگذاشتند؛ آنهايى كه به تو اظهار علاقه مى‏كردند آنها به اسلام علاقه نداشتند؛ و تو را كشاندند به جايى كه تباه كردند، بيش از اين خودت را تباه نكن؛ به دام اين اشخاصى كه مثل اژدها دهان باز كرده‏اند تا همۀ حيثيت تو را به باد فنا بدهند وببلعند نيفت. چنانچه توبه كنى و برگردى و علاقۀ خودت را از اين گروههاى مفسد، فاسد، جنايتكار، سلب كنى، و در يك كنارى بنشينى مشغول تصنيف و تأليف بشوى، صلاح تو است. اگر شما آن نصيحتى را كه آن روز من با حال بيمارى در بيمارستان به شما كردم گوش كرده بوديد، امروز اين‏طور نبود و من نمى‏خواستم باشد؛ آن روز من [در] يكى از حرفها، كه اساس همۀ گرفتاريهاى بشر است، تنبه دادم كه حُبُّ الدُّنيا رَأْسُ كُلِّ خَطيئَة 10

تمام خطاهايى كه از ماها صادر مى‏شود روى اين حبّ نفس و جاه و مال و منال است؛ اگر اين كلمه را گوش كرده بوديد و هواهاى نفسانى را زير پا گذاشته بوديد، اين‏طور نمى‏شد كه همۀ گروهها، همۀ دوستان شما، از شما منفصل بشوند، الاّ اين گروههايى كه مى‏خواهند شما را آلت دست قرار بدهند و به مقاصد خودشان برسند. دوستهاى درجه اول شما پشت بشما كردند. گروههايى كه با شما بودند و براى شما شعار مى‏دادند پشت به شما كردند. و اين دليل اين بود كه شما قدرت سياسى نداريد، بزرگتر دليل اين است كه انسان يازده ميليون 11

رأى را تباه كند! اين گذشت و ناگوار گذشت، من نمى‏خواستم اين‏طور بشود. لكن باز براى هر كس، هر كار بكند، جاى توبه هست. درِ توبه باز است. رحمت خدا واسع است. شما توبه كن و يك قدم طرف خدا برو و پشت به هواى نفسانى بكن، خداوند مى‏پذيرد تو را. آبروى تو را اعاده مى‏دهد. حيثيت تو را اعاده مى‏دهد. و شمايى كه امروز هستيد در مجلس و در صحنه، شما هم اين نصيحت عاجزانۀ من را قبول كنيد و يك پاروى نفسانيت بگذاريد، و اين گروههايى كه ايران را مى‏خواهند به تباهى بكشند، قيام مسلحانه بر ضد اسلام كردند، اينها را از خود برانيد و از آنها تبّرى كنيد؛ و آنهايى كه اسلام را براى حالا ديگر صحيح نمى‏دانند، آنها را هم از خودتان برانيد و از آنها تبرى كنيد. جاى توبه باز است. بزرگترين گناه اين است كه انسان طرفدارى بكند از كسانى كه به ضد اسلام قيام كرده‏اند، يا به ضد اسلام اعلاميه مى‏دهند. من خير شما را مى‏خواهم. من حق خودم را بخشيدم به شما. هر چه بد گفتيد بخشيدم. لكن خير شما را مى‏خواهم كه از اين خطاها كه تا كنون شده است دست برداريد، و با ملت حسابتان را يكى كنيد؛ و با اين گروههاى مختلفى كه مى‏خواهند از حيثيت شما براى خودشان كسب و جاهت كنند، و هر چه آنها كسب وجاهت كنند شما وجاهتتان را از دست مى‏دهيد، از اينها ببريد، و به اسلام، به همان چيزى كه عقيده به آن داريد ـ لكن هواى نفس نمى‏گذارد ـ برگرديد. و همۀ ما، همه ما، تعليم پيدا بكنيم از اين سربازهايى كه در جبهه‏ها دارند جان خودشانرا فدا مى‏كنند. آنها جان خودشان را براى اسلام و براى مصلحت كشور اسلامى فدا مى‏كنند و ما سر خون آنها اينجا بنشينيم و با هم جنگ و ستيز كنيم! اين در منطق اسلام از بزرگترين گناهان است و در منطق انسانيت از بزرگترين امورى است كه قبيح است؛ چه‏قدر قبيح است كه يك دسته‏اى براى مصالح كشورشان، براى مصالح ما، بروند در جبهه‏ها و آن‏طورجانفشانى كنند و آن‏طور خون خودشان را بدهند و شب و روز خودشان را صرف در اين عبادت بزرگ الهى بكنند، و من و شما اينجا بنشينيم و مقاله بنويسيم و روزنامه بنويسيم و به جان هم بيفتيم! چه‏قدر اين مسئله قبيح است و چه‏قدر شرم‏آور است! خداوند همۀ ما را از شرّ خودمان نجات بدهد خداوند همۀ مارا به راه راست خودش هدايت كند. خداوند كشور ما را از شرّ اجانب نجات بدهد. والسلام عليكم و رحمة اللّه‏

  1. - اشاره است به اعلام قيام مسلّحانه گروهك تروريستى منافقين بر عليه نظام جمهورى اسلامى و ريختن آنها به خيابانها و اقدام به ترور مسئولين نظام.
  2. - خير و نيكى در آن چيزى است كه پيش مى‏آيد.
  3. - اشاره است به عزل بنى‏صدر از فرماندهى كلّ قوا و پس از آن از رياست جمهورى.
  4. - خطاب به آقاى بنى‏صدر است.
  5. - اشاره است به «نهضت آزادى».
  6. - ساعتى انديشيدن، برتر است از هفتاد سال عبادت و پرستش. بحارالأنوار، ج 66، ص 293. البته در جوامع حديثى شيعه به جاى «سبعين»، «ستّين» ذكر شده است.
  7. - شهيد مصطفى چمران.
  8. - اشاره به «جبهۀ ملّى ايران».
  9. - آقاى ابوالحسن بنى‏صدر.
  10. - علاقۀ به دنيا، سرمنشاء همۀ اشتباهات و گناهان است. اصول كافى، ج 2، ص 315، ح 1.
  11. - اشاره است به ميزان آرايى كه ابوالحسن بنى‏صدر در نخستين انتخابات رياست جمهورى اسلامى ايران بدست آورد.

عنوان :

عزل بنى‌صدر و پیامدهاى آن هشدار و نصیحت به فریب‌خوردگان گروهکها تذکر بهگروه «نهضت آزادى»

مرجع :

صحیفه امام (۱۴) صفحه ۵۰۲

مکان :

تهران، حسینیه جماران

تاریخ :

۱۳۶۰-۰۴-۰۱

حضار :

اقشار مختلف مردم، پرسنل پایگاه چهارم نیروى هوایى، اعضاى بسیج خمینى شهر، اعضاىدفتر تبلیغات قم، اهالى دامغان، فرهنگیان مسجد سلیمان